loading...
دانلود مداحی اهل بیت - پیروان پیر خمینی
admin بازدید : 3 شنبه 17 خرداد 1393 نظرات (0)

بخش دوم از سلسله مقالات غربت یار:

 اگر پذيرش اوصاف امام كه گاه عوام زدگي و ساده‌انگاري خوانده مي شود ، در ما سست شود و معرفت امام در وجود ما متزلزل گردد،گوهر دين از دست ما رفته است و بي‌اعتقادي نسبت به امام كمترين و بدترين نتيجه‌اي است كه ممكن است به آن برسيم . متاسفانه در محافل دانشگاهي و حتي حوزوي آنگونه كه بايد به بزرگداشت مقام علمي امام پرداخته نمي‌شود . آنگونه كه قول فلان متكلم و فلان فيلسوف در يك مساله اعتقادي يا يك معرفت الهي اعتبار دارد به قول امام وقعي نهاده نمي شود .استفاده از امام صرفاً در مسائل و احكام شرعي معتبر شناخته مي‌شود و براي بيان اعتقادات صحيح شأني براي او در نظرگرفته نمي شود . سخنان غربي‌ها و متفكران و شرق شناسان مسيحي گاه بيشتر از يك روايت مورد بحث و تفحص و تأمل علمي قرار مي گيرد و به جاي قرار دادن سخن امام به عنوان الگوي مسائل اعتقادي ، سخن امام مطابق مذاق فكري و مشي اعتقادي مورد پسند خود افراد تعبير و تفسير مي شود و خلاف ظاهر معنا مي گردد . ما همانگونه كه در امور مادي و مهارت‌هاي دنيوي خود را ملزم به يادگيري و كسب مهارت مي دانيم و به طور مثال در شغل خود ريزترين مسائل تخصصي را فرا مي گيريم و دنبال مي كنيم ،‌بايد در زمينه‌ي مسائل معنوي نيز براي خود برنامه داشته باشيم .

 

 

 

معرفت جويي :

بايد مطالعه كنيم و در پي كسب معرفت بگرديم بايد از هر جا كه شده با پرس و جو و جستجو نسبت به اهل بيت معرفت صحيح پيدا كنيم و به طراحي دقيق و برنامه‌ريزي منظم روي آوريم . امور معنوي نيز همانند امور مادي داراي حساب و كتاب است و نبايد انتظار داشت كه از طرقي غير از طرق معقول و منطقي به نتيجه‌ي مطلوب دست يابيم .

 

راهنما طلبي :

حضرت امام باقر عليه السلام در توضيح ضرورت مراجعه به خبره و راهنما در امور معنوي در مقايسه با امور مادي مي‌فرمايند :

 يا ابا حمزه ! يخرج احدكم فراسخ فيطلب لنفسه دليلاً و انت بطرق السماء اجهل منك بطرق الأرض فاطلب لنفسك دليلاً  (1)

اي ابا حمزه! يكي از شما ] براي سفر [ در چند فرسخ راهنما طلب مي‌كند و توبه راه‌هاي آسمان نسبت به راه‌هاي زمين جاهل‌تري . پس براي خود راهنمايي بطلب !

 در آن عصر ، براي طي جاده‌هاي چند فرسخي و ناشناختگي راه‌ها ، نياز به اين بود كه افراد براي سفر از شهري به شهر ديگر براي خود بلد و راهنما انتخاب كنند امروز هم بدون نقشه و راهنما- حتي با توجه به گسترش امكانات - سفر امكان پذير نيست و نياز به راهنما در تمام شؤون زندگي كاملاً بديهي است .

 حال اگر در امور مادي - كه مثالش سفر است - نيازمندي به همراه و بلد راه وجود دارد ،چگونه مي‌توان راه‌هاي آسمان را طي كرد بدون اينكه دست انسان در دست دليل و راهنما باشد ؟

 

 

 

راه نجات از هلاكت :

 دعا ، پايداري

 اگر اين راهنما گزيني و پيروي و هم سفري با خبره در امور ديني نباشد كم كم شبهه افكني‌ها و انحراف پروري ‌ها موجب تزلزل در اعتقاد انسان مي‌شود و ثبات قدم در راه اعتقاد به امام عصر عليه السلام را دچار مشكل اساسي مي‌كند و اين روند تا آنجا پيش مي رود كه انسان به هلاكت بي‌ديني و ترك و تمسخر امام و اصول ديني روي مي آورد ، چيزي كه امام حسين عسكري عليه السلام وعده‌اش را داده‌اند :

و الله ليغيبن غيبه لا ينجو فيها من الهلكه إلا من ثبته الله عزوجل علي القول بإمامته و وفقه فيها للدعاء بتعجيل فرجه (2)

به خدا قسم ] امام شما[ غيبتي دارد كه كسي در آن از هلاكت نجات نمي يابد مگر آنكه خدا به ثبات قدم و دعا بر تعجيل فرج موفقش كند .

بايد با تضرع و خشوع و خشيت از خداوند خواست كه براي ما ثبات قدم ايجاد كند و خودش ما را از شر موج‌ها و گرداب ها حفظ نمايد و نيز براي دعا در حق امام عصر عليه السلام و براي تعجيل فرج ايشان توفيقمان عطا كند . اما به اين نكته‌ي ظريف هم بايد توجه داشت كه نمي‌توان بيكار نشست و بدون حركت و اقدام لازم و دقيق اين ثبات قدم را انتظار داشت قطعاً پيگير بودن زمينه‌ها و دنبال كردن راهكارهايي كه ما را به ثبات قدم در راه امام وا مي‌دارد و در اعتقاد صحيح به امامت ياريمان مي دهد ، ضروري است .

 

پی نوشتها :

(1)       اصول كافي، كتاب الحجه ، باب معرفت امام ، ج 10.

(2)       بحار الانوار ، ج 102، ص 112.

admin بازدید : 2 شنبه 17 خرداد 1393 نظرات (0)

دعاي روز ولادت امام حسين (ع) و ياد از مهدي (ع)

در توقيع مبارک امام حسن عسکري (ع) براي قاسم بن علاء همداني آمده است که در روز ولادت حضرت حسين (ع) اين دعا را بخوان:

«اَللّهُمَ اِنّي اَسئَلُکَ بِحَقّ المَولُود فِي هذا اليَوم المَوعُود بِشَهادَتِهِ قَبلَ اِستِهالِهِ وَ وِلادَتِهِ بکته السّماء وَ مَن فِيها وَ الاَرض وَ مَن عَلَيها. اَلمُعَوّضُ مِن قَتلِهِ اَن الاَئِمّه مِن نَسلِهِ وَ الشَّفاء فِي تُربَتِهِ وَ الفَوزَ مَعَهُ فِي اَوَبَتِهِ وَ الاَوصياءَ مِن عِترَتِهِ بَعدَ قائِمهُم وَ غَيبَتِهِ»

خداوندا! من تو را به مقام مولود اين روز مي خوانم، او که پيش از چشم باز کردنش به دنيا و قبل از آنکه تولد يابد، وعده و خبر شهادتش داده شد، آسمان و هر کس در آن بود و زمين و هر کس بر روي آن بود بر او گريه کرد.

او که در عوض شهادتش ائمه (ع) از نسل او شدند و شفا در تربت او قرار داده شد و فوز و رستگاري با او در روز رجوع و بازگشت او و اصياء از خاندان وي بعد از قائم (ع) آنان و سپري شدن غيبت او مي باشد.»

بنگريم که در روز ولادت امام حسين (ع) از بازگشت آن حضرت و اوصياء گراميشان سخن به ميان آمده و تشريح مي شود که اين جريانات بعد از سپري شدن ايام غيبت حضرت ولي عضر حجت بن الحسن (ع) است، رجوع ائمه طاهرين (ع) به دنيا و رفاه و دلخوشي آنان روزي است که دوران غيبت حضرت ولي عصر مهدي آل محمد (ع) سپري شود بلکه از کلمه «بعد قائمهم» مي توان استفاده کرد که آمدن ائمه بزرگوار و اهل بيت عصمت و طهارت (ع) بعد از سپري شدن ايام غيبت و نيز حضور حضرت صاحب الزمان (ع) است.

در هر حال آنچه مسلم است اين است که علاقمندان و دلدادگان حضرت امام حسين (ع) در روز ولادت با سعادت آن حضرت به تعليم امام معصوم، حضرت امام حسن عسکري (ع) به ياد حضرت قائم (ع) بوده و از آن وجود مبارک و ايام غيبت او و سپري شدن آن دوران پر از محنت و رنج، سخن مي گويند و ياد حسين (ع) را با ياد فرزندش مهدي منتظر- عجل الله تعالي فرجه الشريف- قرين هم آورده و گرامي مي دارند.

 

 

شب مهدي (ع) به ياد حسين (ع)

از جمله شب هاي با عظمت که دل ها به آن بسته شده و اميدها متوجه آن است، شب پر افتخار نيمه ي شعبان است. شبي که قطب عالم امکان، امام مؤمنان و ياور مستضعفان جهان، در آن شب، پا بر دايره ي وجود مي گذارند. آن شب، شب ولادت مصلح جهاني و انسان کامل آسماني و حجت الهي است.

آن شب بزرگ و گرانقدر به دليل موقعيت خاصي که دارد، داراي اعمال و برنامه هايي است که يکي از آنها احياء آن شب مبارک به عبادت و نيايش و بندگي ذات اقدس الهي است.

از برنامه هاي آن شب مسعود و مبارک، زيارت حضرت سيدالشهداء (ع) است. بلکه زيارتي، مخصوص آن شب مبارک وارد شده است. کسي از فرزندان حسين (ع) موفق نشد که خونخواهي اين شهيد آسماني و ياران او را بکند و گويا زمين و زمان، منتظر صاحب اين شب اند که با افتخار الهي خود بيايد و خون ستاني کند و از آن نابکاران از خدا بي خبر انتقام بگيرد.

در حقيقت زيارت امام حسين (ع) در شب نيمه ي شعبان، تبريک شادباشي به امام حسين (ع) است و بشارت و مژده اي به مقتول شهيد که اي شهيد فضيلت و اي مقتول بي گناه و مظلوم! مژده که منتقم آمد و تبريک و بشارت که ولي دم پا به جهان گذاشت و انتقام خون پاک تو را خواهد گرفت.

 

admin بازدید : 3 شنبه 17 خرداد 1393 نظرات (0)

بخش هفتم از سلسله مقالات غربت یار:

با اينکه غريبي معشوق و بي خبري عاشقان هر دو را دل خون کرده است و آتش به جان ارباب و بنده انداخته، اما اين قدر هست که پرنده ي دل اهل طاعت و اخلاص پر، وا کند و به سوي آشيان آن عزيز بال زند. درست است که نشاني امام زمان عليه السلام را کسي در دست ندارد، اما قلب هاي راه يافته به هم، خانه ي او را مي شناسند و کنار خيمه اش زانو زده اند. بدن هاي اينان هر کجا که باشد، اما جان هايشان از جا کنده شده و قصد سراي محبوب را کرده است. اين شوق به دردي تلخ آغشته است، درد اين که گل سر سبد هستي بايد آواره ي بيابان ها باشد و در جايگاهي که بايد مطرح نشود. همين درد کشيدن و خيزش باطن هاي پاک، شايد قدري غبار غربت را از پيشاني آن نور نهان پاک کند. چنان که امام حسن عسکري عليه السلام فرزند را از مصيبت غربت چنين تسلا داده است:

اعلم يا بني ان قلوب اهل الطاعه والاخلاص نزع اليک مثل الطير الي او کارها(1)


پسر عزيزم! بدان که قلب هاي اهل طاعت و اخلاص به سوي تو پر مي کشد آن گونه که پرنده به سوي آشيانه اش.

 

 

 

غربت، بي ياوري

بي ياوري در عين شدت مصيبت ها و سنگيني مسؤوليت، شاهدي ديگر بر غربت امام عصر عليه السلام است. ياران خاص امام عصر عليه السلام همان اهل طاعت و اخلاص هستند، کساني که در گوش سپاري به فرامين الهي از سايرين پيشي گرفته اند و اعمال و رفتارشان و بلکه همه ي زيستنشان به خاطر خدا و خالصانه و پاک از هر شائبه اي است. اينان منتظر امر مولايشان هستند و چنان از او اطاعت و فرمانبري دارند، که گويي غلامان کمر به خدمت بسته ي ايشانند و سعي دارند از هيچ دستوري که او مي فرمايد تخطي نکنند. امام صادق عليه السلام در وصف اين ملازمان امر امام زمان عليه السلام چنين مي فرمايند:

هم اطوع له من الامه سليدها(2)

آنان از کنيز نسبت به مولاي خود برابر ايشان (امام عصر عليه السلام) مطيع ترند.

اينگونه گوش به فرماني دقيقا با ايمان و معرفت اينان نسبت به خداوند متعال و وليش مرتبط و گره خورده است. چرا که «هر که خداشناس تر باشد از خداوند بيشتر مي ترسد»(3) و اگر ترس از خدا و پرواي او در ميان باشد مسلما تقوي و ورع جزء اصلي و جدايي ناپذير زندگي مي شود و اين طاعت به خاطر معرفت صحيح نسبت به خداوند هيچگاه به آلودگي ريا مبتلا نمي گردد. اما دريغ که چنين افرادي بسيار اندک، انگشت شمار و همچون مولايشان غريب اند و اين کمي آنان و يافت نشدنشان باعث بي ياور ماندن امامشان نيز شده است.

امام عصر عليه السلام مرداني سخت تر از کوه مي خواهد و استوارتر از صخره ها که هر چه موج هاي فتنه و آشوب و وسوسه به آن بکوبند از تکان نخورند، اما دريغ که مطابق فرمايش پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و آنچه در واقع مي بينيم آنان بسيار کمياب و اندکند:

و الذي بعثني بالحق بشيرا ان الثابتين علي القول به في زمان غيبته لاعز من الکبريت الحمر(4)

قسم به آن که مرا بشارت دهنده ي حق قرار داد، ثابت قدمان در اعتقاد به او در زمان غيبتش از کبريت سرخ کمياب ترند.

زمان غيبت که باطل لباس حق به تن مي کند و ابليس به موسسه مي پردازد و فضاي مسموم جامعه غالب افراد را به سمت تساهل و تهاون در امور اخلاقي و معنوي سوق مي دهد، قطعا آن ياراني که امام عصر عليه السلام مي طلبند خيلي نادرند و اينگونه است که ايشان بايد به تنهايي و بي کسي ايام غيبت را بگذرانند.

بارزترين خصوصيت ياران امام عصر عليه السلام تسليم آنان نسبت به ايشان است. اين ويژگي، کمتر در ميان ما ديده مي شود که خود را مطيع محض امام بدانيم و بي چون و چرا هر چه ايشان مي گويند بپذيريم و حرف و گفتي در ميان نياوريم. بسياري از فرامين امام هست که شايد عقل ما به فهم آن قد ندهد و حکمت آن بر ما پوشيده باشد، صرف اينکه سخني و دستوري را نمي توانيم با اطلاعات خود تحليل کنيم، باعث نمي شود که از پذيرش آن سر باز زنيم و آن را انکار کنيم. البته اين نکته نيز براي پذيرش به ما ياري مي دهد که انسان بايد خود را به دست امام عليه السلام بسپارد و به واسطه ي اعتقادي که به آسماني بودن او دارد به سخنش اعتماد کند. اما همين قدر هست که کمترين حکمت يک دستور مي تواند سنجش تعبد ما نسبت به گفتار الهي باشد. اقتضاي بندگي ما در مقابل خداوند و اولياي او اصولا اين است که سر به زير و پذيرا با ايشان برخورد کنيم و هرگز فهم خود را ملاک صحت دستور و سخن امام قرار ندهيم.

سهل بن حسن خراساني خدمت امام صادق عليه السلام مي رسد و عرضه مي دارد: «چرا حق مسلم خود را مطالبه نمي کنيد در حالي که صد هزار شيعه ي آماده ي جنگ در اختيار شماست.»

امام صادق عليه السلام بي مقدمه دستور مي دهند تا تنور خانه را روشن کنند، با شعله کشيدن و داغ شدن و شعله وري آن، به سهل دستور می دهند که وارد تنور شود. او که مي پندارد امام براي مجازات او چنين کيفري رد نظر گرفته اند، از حضرت عذرخواهي مي کند و مي خواهد که عذابش نکند. در همين حال است که هارون مکي وارد مي شود، پس از عرض سلام امام صادق عليه السلام بدون هيچ مقدمه به او مي فرمايند: «کفش هايت را بگذار و داخل تنور بنشين!» او هم بدون درنگ و پرسش چنين مي کند. امام صادق عليه السلام رو به سهل مي کنند و مي فرمايند: «برخيز و درون تنور را بنگر!» مرد خراساني هارون را مي بيند که چهار زانو نشسته و به او و حضرت سلام مي کند.

اينجاست که امام صادق عليه السلام به سهل مي فرمايند:‌ «در خراسان چند نفر مثل هارون داريد؟» عرضه مي دارد: «قسم به خدا حتي يک نفر اينگونه نداريم...»(5)

 

 

 

اگر ما نيز اينگونه باشيم، مي توانيم اميد پيدا کنيم که جزء ياران حضرتش قرار مي گيريم و اگر نيستيم بايد تلاش خود را معطوف و متمرکز کنيم و به سوي اين قله حرکت نماييم. تقويت روحيه تسليم و پذيرش و اجتناب از گردنگشي در مقابل سخن معصوم اولين قدم در اين راه است. در قدم بعد بايد خود را وا داريم که اين فرامين را پس از پذيرش قلبي اجرا کنيم و بي چون و چرا انجامش دهيم.

امام عصر عليه السلام ياوري چون هاورن مکي مي خواهند که امر امام را به رفتن در تنور- که علي الظاهر و به حساب هاي عادي امري درک ناشدني مي نمايد- بدون لحظه اي تامل بپذيرد و با ميل و رغبت به آن اقدام کند. او- روح همه ي ما به فدايش- غريب است و ما اگر عرضه چنين تسليم بودني را نداريم حداقل بياييم با تلاش در جهت رضايت ايشان گام برداريم. اين پيام اميرالمؤمنين عليه السلام به گوش جان شنيدني است:

الا وان لکل ماموم اماما يقتدي به و يستضي ء بنور علمه، الا و ان امامکم قد اکتفي من دنياه بطمريه و من طعمه بقرصيه، الا انکم لا تقدرون علي ذلک ولکن اعينوني بورع و اجتهاد و عفه و سداد(6)

آگاه باشد که براي هر مامومي امامي است که به او اقتدار مي کند و از نور علم او روشنا مي جويد. آگاه باشيد که امامتان از دنياي خود به دو جامه ي کهنه و از غذا به دو قرص نان اکتفا کرده است. بدانيد که شما نمي توانيد اينگونه باشيد ولي با ورع و اجتهاد و عفت و استقامت در راه راست ياريم کنيد.

اگر توانايي آن گونه هم قدمي و پيروي از امام در ما نيست، اما همين قدر از ما بر مي آيد که در پرتو توصيه هاي ائمه عليه السلام و آشنايي با روح فرامين ايشان، زندگي خود را شکل بدهيم. روحيه ي صيانت از دين و توقف کردن و حريم گرفتن نسبت به حرام و مشتبه (ورع)، تلاش و تکاپو براي حفظ روحيه تقوا و پرواي الهي و پرهيز از معصيت (اجتهاد) و خودداري و خود نگهداري در مقابل مواضع گناه (عفت) و استقامت بر عقيده ي درست و راه راست (سداد) راه هاي ياري و اعانت امام است که مي تواند سهم ما را در به غربت افکندن مولايمان کاهش دهد.

 

پی نوشتها :

(1)       کمال الدين، ص 448.

(2)       بحار الانوار، ج 52، ص 308.

(3)       بحار الانوار، ج 70، ص 393.

(4)       اصول کافي، کتاب الايمان و الکفر، باب في قله عدد المؤمنين.

(5)       بحار النوار، ج 47، ص 123 و 124.

(6)       نهج البلاغه، نامه ي 45.

 

admin بازدید : 0 شنبه 17 خرداد 1393 نظرات (0)

بخش سوم از سلسله مقالات غربت یار:

امام سجاد عليه السلام راه ثابت قدم ماندن در مسير ولايت و امامت را چنين تبيين كرده‌اند : همانا قيام كننده از ما ( اهل بيت ) دو غيبت دارد كه يكي از آنها طولاني‌تر از ديگري است ...اما غيبت ديگر ، پس مدت آن به درازا مي‌انجامد تا آن حد كه بيشتر كساني كه اعتقاد به امامت او ( امام عصرعليه السلام ) دارند از اين اعتقاد برمي گردند . پس براي اين امر ثابت قدم نمي‌ماند مگر كسي كه يقينش محكم و معرفتش صحيح باشد و قلباً پذيرفتن احكام ما برايش سخت نباشد ( ظرفيت پذيرش داشته باشد ) و تسليم ما اهل بيت گردد.( كمال الدين ، باب 31، ج 8 )

 

 

 

سنت خدا اين است :

تقويت معرفت نسبت به ائمه عليهم السلام، با مطالعه ، تفحص ، شركت در مجالس ذكر ايشان ، زيارت قبور مطهر ايشان و شنود درباره‌ي اين پيشوايان در مجامع و محافل خانوادگي و علمي حاصل مي شود . اين معرفت وقتي سطح بالايي پيدا كند ، انسان را به وادي يقين مي كشاند و وقتي يقين به خدايي بودن قول امام پيدا شد و امر او متقن تلقي گرديد ، آن وقت پذيرش و تسليم نسبت به او و دستور او بسيار آسان خواهد بود .

 پس بر اساس كلام امام سجاد عليه السلام راه هدايت در زمان غيبت به شناخت صحيح حضرت بقيه الله عليه السلام و پذيرش قلبي و تسليم عملي نسبت به ايشان منحصر مي شود و در غير اين صورت عاقبتي جز هلاكت در انتظار انسان نيست .

 

معرفت صحيح

يقين > پذيرش آسان وصف و امر امام > تسليم كامل در برابر امام

 

معرفت امام عصر عليه السلام بسيار با ارزش است و به عنوان سپري در مقابل انحرافات اعتقادي و اخلاقي براي ما عمل مي‌كند . به اين ترتيب است كه انسان ، با انتخاب بلد راه مي تواند با ياري طلبيدن از خداوند ايمان خود را به سر منزل مقصود برساند .

 

معناي دوم غريب

همانگونه که معنای اول «ناشناخته بودن» بود ، معناي دومي را نيز مي‌توان از واژه‌ي غريب برداشت كرد گاه غريب به كسي گفته مي شود كه از ياد رفته است در اين معنا ، غربت در مقابل ذكر قرار مي گيرد همانگونه كه مي‌دانيم ذكر داراي دو مرتبه‌ي قلبي و زباني است . بنابراين وقتي هر يك از اين دو ، مورد غفلت قرار گيرد ، امام عصر عليه السلام در آن مرتبه غريب واقع شده‌اند .

 

معرفت ، محبت ،‌ذكر

 معرفت ، محبت و ذكر يك مثلث تقويت كننده و داراي ارتباط مستقيم را تشكيل مي‌دهند . هر چه معرفت قوت بگيرد محبت انسان نسبت به معروفش افزايش مي‌يابد و وقتي محبت بالا گرفت ، طبيعتاً ذكر محبوب از قلب انسان و به تبع آن از زبان او هرگز محو نمي‌گردد. از آن سو با افزودن ذكر ، خود به خود نوعي محبت در دل انسان نضج مي‌گيرد و به دنبال محبت ،انسان به تكاپوي شناخت محبوب مي‌افتد . بنابراين بايد نخستين علت از ياد رفتن و ذكر نشدن امام عصر عليه السلام را در عدم معرفت صحيح نسبت به ايشان جستجو كرد .

 

 

 

ياد كرد نامتناسب با قدر به غربت مي‌انجامد

 ياد كرد هر كس بايد متناسب با سطح او در حد مقام وموقعيت او باشد ، در غير اين صورت آن فرد غريب مانده است . اگر فرضاً درباره‌ي يك مساله تخصصي و علمي سخن گفته مي شود ، بايد از فردي كه در اين امور تسلط و تخصص سطح بالايي دارد و از همه آگاه‌تر است ، ياد آورده شود وگرنه غفلت از ياد آن فرد به غربت او انجاميده است . بنابراين « تعدد ياد كرد » و « كميت يادآوري » از يك فرد ، با بالا رفتن منزلت و قدر و اهميت شخصيت او ، بايد فراوان شود و شدت بگيرد .

 بر طبق آنچه تا كنون دانسته‌ايم آيا نعمتي را مي‌توان بزرگتر ، ريشه‌‌اي تر و و فراگيرتر از امام عصر عليه‌السلام پيدا كرد ؟ بنابراين انتظار مي‌رود كه در دفعات مختلف و مناسبت هاي پي در پي و دائماً و بي‌توقف اين يادآوري صورت گيرد و تعداد ياد آوردن‌ها متناسب با علو و والايي شخصيت آن حضرت باشد .

 چگونه ياد كردها از بعد كيفي نيز تفاوت دارد . گاه انسان وقتي از چيزي سخن ميگويد تمام وجودش زبان مي‌شود و با حرارت و غيرت فراوان از آن دم مي‌زند گاه نيز يادآوردن از چيزي بسيار عادي و ملايم جلوه مي كند و در زبان و رفتار جاري مي گردد هر چه محبت و معرفت انسان به يك چيز افزونتر باشد ، كيفيت دم زدن از آن نيز تفاوت مي‌كند .

 ذكر ، همچنين انواع مختلف دارد ، گاه ذكر محبوب تنها در دل انسان ، ساري و جاري است و گاه در زبان او ، آثار او و سلوك و رفتار او ظهور مي‌كند .ممكن است ذاكر براي محبوبش دلتنگ شود ، از فضايل او بگويد و بشنود و برايش نگران باشد و به روش‌هاي مختلف او را ترويج كند ذكر داراي زمينه نيز هست . هر چه نعمتي بزرگتر وداراي اهميت بيشتري باشد ، بايد به مناسبت‌ها ، بهانه‌ها و زمينه‌هاي مختلف از آن سخن به ميان آيد . گاه نعمتي بخشي از زندگاني انسان را به خود اختصاص مي‌دهد ، و گاهي هست كه نعمتي بستر اصلي حيات را تشكيل مي‌دهد و تمام جوانب زندگي را در بر مي گيرد در اين دو ، زمينه‌هاي ياد كرد ، متفاوت است و معلوم است كه در دومي اين زمينه‌ها بايد فراوان‌تر مطرح گردد هر چه نعمت بزرگتر و اساسي‌تر باشد ، بايد در زمان‌ها و مكان‌هاي بيشتر و به بهانه‌ها و مناسبت‌هاي فراوان‌تري از آن ياد به ميان آيد وگرنه به غربت خواهد انجاميد .

 

admin بازدید : 0 شنبه 17 خرداد 1393 نظرات (0)

سلام ها و درودهاي امام زمان (ع)

«اَلسَّلام عَلَي المُغَسَّل بِدَمِ الجَراحِ»

سلام بر کسي که با خون زخم هايش غسل داده شد.

«اَلسَّلام عَلَي المُجَرَّعِ بِکأساتِ الرِّماحِ»

سلام بر کسي که با جام هاي نيزه و شمشير شربت شهادت به کامش ريخته شد.

«اَلسَّلام عَلَي المَقطُوعِ الوَتِينِ»

سلام بر کسي که رگ هاي قلبش با تير دشمن بريده شد.

«اَلسَّلام عَلَي الشَّيبِ الخَضيِبِ»

سلام بر کسي که محاسنش به خون خضاب شد.

«اَلسَّلام عَلَي الخَدِّ التَّرِيبِ»

سلام بر چهره بر خاک نهاده ات.

«اَلسَّلام عَلَي البَدَنِ السَّليبِ»

سلام بر آن بدن برهنه که لباس هايش را غارت کردند.

«اَلسَّلام عَلَي الرَّأسِ المَرفُوعِ»

سلام بر سر برفراز نيزه

«اَلسَّلام عَلَي الشَّفاهِ الذّابِلاتِ»

سلام بر آن لب هاي تشنه کام و خشکيده.

«اَلسَّلام عَلَي الاَعضاءِ المُقَطَّعاتِ»

سلام بر اعضاي بريده بريده شده

«اَلسَّلام عَلَي الرُؤُسِ الشّامِلاتِ»

سلام بر سرهاي بر نيزه که در شهرها گردانده شدند.

«اَلسَّلام عَلَي النِّسوَهِ البارِزات»

سلام بر بانواني که اسير و در به در شدند.

 

 

در دعاي ندبه مي خوانيم:

«أينَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الاَنبِياءِ وَ اَبناءِ الأنبياءِ، أينَ الطّالِبُ بِدَم المَقتُولِ بِکَربلا، أينَ المَنصُور عَلي مَنِ اعتَدي عَلَيهِ وَ افتَري»

کجاست جوينده ي خون پيامبران و فرزندان آنها؟ کجاست جوينده ي خون شهيد کربلا؟ کجاست آن کس که بر متجاوزان و فاسقان پيروزمند است؟!

در زيارت معروف به ناحيه مقدسه که به نقل سيدبن طاووس (ره) از ناحيه امام زمان حضرت مهدي (ع) نقل شده نام شهيدان کربلا و وصفي از آنها ذکر شده، در فرازي از آن مي خوانيم:

«اَلسَّلام عَلَيکُم بِما صَبَرتُم- فَنِعمَ عُقبَي الدّار، بَوَّاُکُمُ الله مُبَوَّءَ الابرارِ اَشهَدُ لَقَد کَشَفَ الله لَکُم الغِطاءَ، وَ مَهَّدَ لَکُم الوِطاءَ، وَ اَجزَلَ لَکُم العَطاءَ وَ کُنتُم عَن الحَقِّ غَير بِطاء وَ اَنتُم لَنا فَرطاءٌ وَ نَحنُ لَکُم خُلطاءُ فِي دارِ البَقاءِ»

سلام بر شما به خاطر صبر و پايداري شما، نيکو خانه اي است خانه ي آخرت، خداوند شما را در جايگاه ابرار قرار دهد، من گواهي مي دهم که خداوند پرده ها را از برابر چشم هاي شما برداشت (و حقايق و بهشت را ديديد و با اين يقين به شهادت رسيديد) و خداوند خاک زمين را هنگام شهادت گهواره ي شما ساخت، و پاداش فراوان به شما بخشيد، شما که در راه حق، سخت کوش و چابک بوديد، شما در اين راه از ما پيشقدم شديد، و ما نيز در خانه ي بقاء (آخرت) به شما خواهيم پيوست و همراه و همنشين شما خواهيم بود، سلام، رحمت و برکات خدا بر شما باد.» (بحارالانوار ، ج 45 ، ص65 تا 73)

 

admin بازدید : 0 شنبه 17 خرداد 1393 نظرات (0)

روز عاشورا با ياد مهدي (ع)

براي روز عاشورا، يعني مهمترين موسم غم و اندوه آل محمد (ره) آداب ويژه اي است که در کلمات علماي بزرگوار شيعه ذکر شده است. محدث قمي (ره) يکي از آن آداب مخصوص را تعزيت و تسليت گفتن شيعيان به يکديگر با اين عبارت بيان مي کند:

«اَعظَمَ الله اُجورَنا و اُجُورَکُم بِمَصابِنا بِالحُسَين (ع) وَ جَعَلَنا وَ اياکُم مِن الطّالِبين بِثارِهِ مَعَ وَلِيهِ اَلامام المَهدي مِن آلِ مُحَمّد عَلَيهِم السََّلام» (مفاتیح الجنان ، اعمال روز عاشورا)

يعني خداوند اجر ما و شما را در مصيبت حسين (ع) بزرگ گرداند و ما و شما را از کساني قرار دهد که به همراه ولي امام حسين، امام مهدي از آل محمد عليهم السلام طلب خون آن حضرت کرده و به خونخواهي او برخيزيم.

 

 

صالح بن عقبه از پدرش نقل کرده که حضرت امام محمد باقر (ع) فرمود: «هر که زيارت کند حسين بن علي (ع) را در روز دهم محرم تا آنکه نزد قبر آن حضرت گريان شود، خدا را در روز قيامت ملاقات کند با ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار جهاد که ثواب آنها مثل ثواب کسي باشد که در خدمت رسول خدا (ص) و ائمه طاهرين (ع) حج و عمره و جهاد کرده باشد.» راوي گفت عرض کردم: «فدايت شوم براي کسي که در شهرهاي دور باشد و ممکن نباشد که در مثل اين روز به سوي قبر آن حضرت رود، چه ثوابي است؟» فرمود: «هر گاه چنين باشد به سوي صحرا بيرون رود يا بر بام بلندي در خانه خود بالا رود و اشاره کند به سوي آن حضرت به سلام، و جديت در نفرين بر قاتلان وي نموده و بعد از آن دو رکعت نماز کند و اين کار را در اوايل روز انجام دهد و بر مصيبت امام حسين (ع) بگريد و کساني را که در خانه اش هستند نيز به گريه بر آن حضرت وا دارد و يکديگر را به اينکه در شهادت امام حسين (ع)، مصيبت زده شده اند تعزيت بگويند و هر گاه چنين کنند، همه آن ثواب ها را براي آنان ضامنم.» گفتم: «فدايت شوم براي آنان اين ثوابها را ضامن و کفيل مي شوي؟» فرمود: «بلي، من ضامن کفيلم براي کسي که اين عمل را بجا آورد.» گفتم: «چگونه يکديگر را تعزيت گويند؟» فرمود بگويند:

«اَعظَمَ الله اُجورَنا و اُجُورَکُم بِمَصابِنا بِالحُسَين (ع) وَ جَعَلَنا وَ اياکُم مِن الطّالِبين بِثارِهِ مَعَ وَلِيهِ اَلامام المَهدي مِن آلِ مُحَمّد عَلَيهِم السََّلام»

بنابراين هر کسي از شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت (ع) در روز عاشورا در عين غم، اندوه و مصيبت، از خداي تعالي درخواست مي کند که جزء همراهان مهدي موعود در روز ظهور باشد تا در رکاب آن امام بر حق، براي انتقام خون پاک حضرت امام حسين (ع) که در سرزمين کربلا ريخته شد، قيام کند و طاغيان بني اميه و آل زياد و آل مروان را به کيفر آن جنايت بزرگ و عظيمي که در کربلا مرتکب شدند و حجت بالغه ي الهي و امام مفترض الطاعه و جگر گوشه ي رسول خدا و فرزند علي و زهرا را با آن وضع رقّت بار به قتل رساندند، برساند.

در حقيقت، روز عاشورا آميخته با غم و شادي و نگراني و اميد است. گوشه اي از دل و جان شيعه در آن روز، از غم شهادت جانگداز امام حسين (ع) در التهاب و سوزش است و گوشه ي ديگر آن به اميد قيام مهدي موعود (عج) و آرزوي فرا رسيدن روز انتقام و همراه بودن با ولي عصر ارواحنا فداه، خنک و آرام مي باشد.

قابل توجه است که در اين فراز تسليت و تعزيت، علاوه بر آن که از آمدن امام زمان و خونخواهي امام حسين (ع) سخن به ميان آمده است و آرزوي همراه بودن و تشرّف در رکاب آن بزرگوار و همکاري در انتقام از قاتلان آن سرور ابرار را مي کنيم، اين نکته نيز يادآور شده که امام مهدي، ولي امام حسين (ع) است و طبيعي است ايشان براي احقاق حق و خونخواهي مقتول بي گناه، بپا خيزد.

 

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 8
  • بازدید کلی : 178
  • کدهای اختصاصی